مفهوم اسکیما به "آریستوتل" و "پلاتو" بر می گردد ولی اولین بار فیلسوف آلمانی، امانوئل کانت در قرن 19 از اسکیماها با عنوان ساختارهای سازمان دهی که می توانند بر چگونگی دیدن ما و تفسیر کردن جهان تاثیر گذارند نام برد.  طبق تعریف کانت تجربه های هر فرد در حافظه اش با هم جمع می شوند و مفاهیم عالی تری را شکل می دهند که اسکیما نام دارد

در قرن بیستم نیز این مفهوم وجود داشته است: در دهه 1920 پیاژه اسکیما ها را در کودکان مورد مطالعه قرار داد و در دهه 1930 نیز بارتلت حافظه برای اسکیما ها را آزمایش کرد. اسکیماها مجموعه ای از تجربه های گذشته است که رفتار ما را در موقعیت های آشنا هدایت می کند. از اواخر دهه 1970 تا اواسط 1990 محققان شواهد زیادی را جمع آوری کردند که نشان می داد رفتار مردم به طور عمیقی به ذخیره های ذهنیشان بستگی دارد.  به عنوان مثال هادسن اثبات کرده است  که  اسکیماها چگونه در حافظه بلند مدت ذخیره و در جهان واقعی استفاده می شوند. مطالعات او بر روی کودکان پیش دبستانی این را نشان داد که اسکیماهایی که در حافظه کودکان نقش می بندد چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ کارکردی شبیه بازنمایی های اسکیمایی بزرگسالان است.

بنا به گفته مندلر اسکیما بر اساس تجربه گذشته درباره تصویر ذهنی، وقایع یا رویدادها شکل گرفته و شامل مجموعه از حدس ها و گمان ها (معمولا ناخودآگاه) در مورد اینکه چیزها چگونه به نظر می رسند است.

طرح ها ساختارهای مفهومی داخلی هستند که به افراد امکان می دهد که اشیاء و حوادث را شناسایی کنند. آنها ممکن است شامل باورها، احساسات و ارزش ها باشند (D'Andrade and Strauss 1992؛ Holland and Cole 1995). برخی از طرح ها، مانند تجارب شخصی،  فردی هستند؛ و برخی دیگر، طرح های فرهنگی به اصطلاح، توسط گروهی از مردم بر اساس دانش و تجارب مشترک به اشتراک گذاشته می شوند. تئوری سیگنال فرهنگی به منظور درک اینکه چگونه استدلال فردی توسط این طرح های فرهنگی انگیزه می شود، درک می شود. طرح ها می توانند در سطوح پایین تر، متوسط ​​و بالاتر عمل کنند و به صورت سلسله مراتبی پیوند داشته باشند. طرح های سطح بالاتری مانند اهداف، ارزش ها و گفتمان ها به عنوان نیروی انگیزشی بالا مورد توجه قرار می گیرند، در حالیکه طرح های متوسط ​​میانه گاه و تنها طرح های سطح پایین، اهداف را در تعامل با طرح های سطح بالا تولید می کنند (D’Andrade 1992; Garro 2000). به عنوان مثال، هرگاه یک طرح سطح پایین - مثلا تدریس در کلاس - به یک طرح سطح بالاتری هدایت می شود - مثلا رفاه یک معلم - این طرح ها ممکن است رفتار را تحریک کنند. طرح های فرهنگی به علت اطلاعات و تجربیات جدید ثابت نیستند اما دینامیک اند.  طرح های فرهنگی به این ترتیب تغییر می کنند و با توجه به ابعاد زمان طرح های فرهنگی افراد ممکن است تغییر فرهنگی را تجربه کنند. آنها ممکن است به طور مداوم تجربیات و دانش گذشته خود را بر اساس سازه های کنونی سیستم معنایی فرهنگی تجدید کنند(Garro 2000). گاریو توضیح می دهد که تغییر فرهنگی یک فرایند تدریجی است که  از طریق ارزش های قدیمی و جدید مذاکره می کند.  با این حال، هارکنیس، سوپرو کفر (1992،164) استدلال می کنند که افراد ممکن است "تغییرات فرهنگی" را هنگامی که تغییر فرهنگ با تجربه نیاز به "تغییر اساسی در تفکر" دارند، پیدا کنند. افراد ممکن است چنین تغییر فرهنگی در جامعه را - مثلا به دلیل جهانی شدن یا پیشرفت های فنی تجربه کنند. در چنین گذار، "حال حاضر از گذشته جدا شده است، و افراد نیاز به بازنگری و بازسازی عناصر گذشته از نقطه نظر حال حاضر" دارند (Harkness, Super, and Keefer 1992, 172).

تئوری طرح فرهنگی

تئوری طرح فرهنگی می گوید که انسان ها طبقه بندی را برای درک اعضای فرهنگ های دیگر اعمال می کنند و داده های جدید را به دسته های قبلا اضافه می کنند. طرح های)اسکیما) فرهنگی برای تعامل اجتماعی، ساختارهای شناختی هستند که حاوی دانش برای تعاملات چهره به چهره در محیط فرهنگی فرد است. طرح ها مجموعه جمعی از دانش تجارب گذشته است که به گروه های دانش مربوطه سازماندهی می شوند؛ آنها رفتارهای ما را در شرایط آشنا هدایت می کنند. طرح های فرهنگی از طرح های دیگر متفاوت نیستند، مگر آنکه آنها توسط گروه های خاص فرهنگی به جای افراد به اشتراک گذاشته شوند و طرح های منحصر به فرد از طریق تجارب شخصی ایجاد می شوند، در حالی که کسانی که به اشتراک گذاشته شده توسط افراد از انواع مختلف تجربیات مشترک ایجاد می شوند ( (Garro, 2000 . نظریه طرحواره فرهنگی پیشنهاد می کند زمانی که ما با افراد فرهنگ یکسان در شرایط خاصی چندین بار ارتباط برقرار می کنیم یا در مورد اطلاعات خاصی با آنها صحبت می کنیم، طرح های فرهنگی در مغز ما ایجاد و ذخیره می شوند(Nishida,1999).

 

 انگاره فرهنگی: یک طرح، یک توصیف تعمیم یافته یا یک سیستم مفهومی برای درک دانش و نحوه استفاده از آن است.

 

یک مثال ساده برای انگاره های ذهنی در مورد حیوانت

 

مثلا سگ حیوانات خانگی وفاداری هستند و روباه ها حیله گر و اسب نجیب است.

 

یکی از انگاره های رایج در شبکه های مجازی خصوصیات و تفاوت نسل ها است مثل دهه 60 ، 70 ،80 و. همانطور که می بینید به مرور زمان  انگار های جدید شکل می گیرند.

 

 

 

مدت زمان: 1 دقیقه 54 ثانیه 

 

مثال دوم

 

معیار های زیبایی در طول تاریخ تغیرکرده اند مثلا  در زمان قاجار و تا به حال چند تصویر می بینیم. که به  جراحی های بینی و . می رسیم.

 

 

     

زمان قاجار                    زمان پهلوی        زمان جمهوری اسلامی    

این دگرگونی های فرهنگی را می توان از ضرب المثل ها دریافت کرد دختر باید کنج خانه ماند و از این دست مثال ها

 

 

برچسب های فرهنگی

مثالی دیگر  این که اصفهانی ها خسیس هستند و شیرازی ها تنبل

البته باید توجه کرد که برخی از وسایل ارتباطی روند تغییر اسکیما ها را سرعت می بخشند.

یکی از اسکیما ها را می توان در شعر های بچگی دریافت کرد پسرها شیرن و دخترا خرگوشن (نشان از ضعیف بودن ن که با واژه ضعیفه همیشه همراه بوده است)البته باید توجه کرد که این انگاره از شروع زندگی هر فردی در چارچوب فرهنگی اش ساخته می شوند مثل مذهب و فرد اختیاری در آنها ندارد و مرور که آگاه می شود خود دست به انتخاب می زند که گاهی پیروز و گاهی هم به شکست منجر می شود. مثل حضور زن ها در اجتماع

 

 

منابع

 

D’Andrade, R. G. 1992. Schemas and Motivation.” Chap. 2, In Human Motives and Cultural Models, edited by R. G. D’Andrade and C Strauss, Vol. 1, 23–44. Cambridge: Cambridge University Press. 

 

Garro, L. C. 2000. Remembering What One Knows and the Construction of the past: A Comparison of Cultural Consensus Theory and Cultural Schema Theory.” Ethos 28 (3): 275–319.

 

https://en.wikipedia.org/wiki/Cultural_schema_theory

 

 


مشخصات

آخرین جستجو ها